۩۩۩((نغمه کن نغمه (طریقت ) بیاد الموت))۩۩۩
غزل بلبل شوریده نوائی دارد
بشنوید از الموت حال وهوائی دارد
یاسمن شاد ، فضا خوب ، شقایق گلگون
گردش دوره ی صباح صفائی دارد
عطر گلها ببرد جانب شالیکاری
قلعه و دامن صحرا چه قبائی دارد
آهوان مست و خراباتی و می آلوده
شمس الدین رجبی به چه همائی دارد
خوش خوش آن پیر دیاری که به نقالی خود
آن خدابخش ، خدابخش سزائی دارد
هر که ساکن بشود بر سر کوی الموت
باغدشت است توگوئی که لوائی دارد
قلعه شد گستر تاریخ صفای الموت
با خبر باش که این چون و چرائی دارد
بی خبر نیستی از وصل شهید الموت
غزلم رفت به لب ذکر ودعائی دارد
بشنوید این غزل از وجه حقیقت آری
قمری از کبکبه اش مدح.ثنائی دارد
طالقانی که علی است و محمد نامش
مطمئن باش شهیدیست ر جائی دارد
نغمه کن نغمه (طریقت ) بیاد الموت
باغدشت است چنین نغمه سرائی دارد
باتشکر فراوان از استاد گرانقدر جناب آقای
محــّمد مهــدی (حمید)طریقت