باغدشت

معرفی روستای باغدشت-الموت شرقی

باغدشت

معرفی روستای باغدشت-الموت شرقی

الموت، باغدشت، تشکیل سازمان مردم نهاد (NGO) ان جی او 7

با سلام وعرض ادب به یکا یک برادران و سروران گرانقدرم که دل در گرو زادگاه خود ، منطقه الموت دارند،در یکسال گذشته علیرغم برخی از مشکلات گامهای بسیار مثبت وسازنده ای در فضای مجازی  در جهت سر بلندی ایران والموت ، توسط شما عزیزان برداشته شده،  وبعد از این هم با مشارکت وهمکاری شما دوستان ، همولایتیهای بزرگوار بویژه نسل جوان برداشته خواهد شد

همه شما بزرگواران میدانید عصر حاضر ، عصر تکنولوزی و ارتباطات است، وامروز چنگ نرم و سایبری،در راس همه جنگهاست ، در بعضی از سایتها دیده ام ونوشته اند که قدرتهای بزرگ  از شکل گیری وپیشرفت ایران وجوانان ما در زمینه پیشرفت این فناوری وحضوردر فضای مجازی احساس خطر میکنند! 

در هرحال از این شرایط وفرصتها باید درست وبجا استفاده کرد که خوشبختانه تعداد زیادی از  دوستان الموتی به این سمت سو روی آورده اند،اما از این مسایل که بگذریم مطلب خوبی را جناب آقای ملکی الموتی پیرامون تشکیل سازمان مردم نهاد (NGO) الموت در سایتشان قرار داده اند که در ذیل مشروح آن تقدیم دوستان میگردد -شمس الدین رجبی 


NGO چیست و زمینه‏ های ایجاد آن در کشور ما از کجا آغاز شد؟ 


NGO یک سازمان غیردولتی و غیرانتفاعی است. نه وابسته به دولت است و نه اثری از حاکمیت درون آن پیدا می‏شود. نه بودجه‏ ای از دولت به صورت رسمی می‏گیرد ولی دارای اساسنامه مدون است و تشکیلاتش از قبل ثبت شده. یکی از مهمترین خصوصیات NGO داوطلبانه بودن آن است که با توجه به نیاز جامعه ایجاد می‏شود. چند نفر دور هم جمع می‏شوند و به این نتیجه می‏رسند که به طور مثال با مصرف یا پخش مواد مخدر به صورت داوطلبانه و خودجوش مبارزه کنند. البته یک NGOمجاز است فعالیتهای خودش را سامان دهد و اگر کارش به نتیجه برسد درآمد هم کسب کند و این فقط در راه توسعه و اهداف تشکیلات خودش است و سود در NGO معنا ندارد.

 NGO، سازمان‏های غیردولتی، گروهای شهروندی داوطلب، گروههای نفع عامه یا خیریه هیچ کاری به مسئولیت دولت ندارند و در بعضی جاها از مطالبات مردم در مقابل دولت دفاع می‏کنند یعنی مجاز به انتقاد از دولت می‏باشند.
* این تعریف به صورت کامل اجرا شده یا نتیجه آن چیز دیگری است. پس نقش احزاب چه می‏شود؟
در کشورهای خارجی اگر دولت کاری انجام دهد که از نظر دیگران اشتباه باشد. NGOها دور هم جمع می‏شوند و کار احزاب را انجام می‏دهند. به دولت معترض می‏شوند و احزاب دخالتی نمی‏کنند. البته این خود مشکلی شده و بسیاری از NGOها بازوی احزاب شده‏ اند. در کشور خودمان هم این اتفاق گاهی افتاده است یعنی NGO شده است ابزار دست گروه‏های قدرت، یا می‏شود این طور هم گفت که بعضی اوقات NGO تشکیل می‏شود که دقیقاً همین کار را انجام دهد. گاهی مسئولین دولتی پول می‏گذارند، هزینه می‏کنند تا این سازمان‏ها را تشکیل دهند تا مورد حمایت قرار بگیرند.
* ویژگی‏های یک NGO چیست؟داوطلبانه بودن، خودجوش بودن، هدف و توافق مشترک، حرکت طبق اساسنامه مدون، قانونمندی، برنامه مشخص، استقلال و وابسته نبودن، مسئولیت پذیری از خصوصیات بارز NGO است .مطالب فوق که از سایت (ان- جی - او)گرفته شده است  نویسنده: قاسم قاسمی

با توجه به مطلب فوق لذا کر،لازم است برای اجرای برنامه فوق ۵ گام اساسی برداشته شود  .

گام اول : شناسایی روستاهای الموت شرقی که در کتاب طلایی الموت ذکر شده است .

گام دوم : شناسایی یک یا دو نفرجوان فعال وبلاگ نویس و خوش فکر با گذشت از هر روستا که بتوانند هماهنگ کننده خوبی باشند .

گام سوم : جمع آوری اطلاعات اهالی روستا و مهاجرین به شهر های مختلف و دسترسی به شماره  تلفن همراه تمام اهالی آن روستا مخصوصا سرپرستان خانوار ها جهت ارسال پیامک انبوه برای اطلاع رسانی که خیلی هم سخت نیست .

گام چهارم : خرید پنل کاربری ارسال پیامک انبوه و شماره اختصاصی برای هر روستا و ثبت شماره های همراه همان روستا جهت ارتباط فوری و اطلاع رسانی به موقع . ( پیشنهاد می شود از سایت  taha24  بخش نمایندگی پیام کوتاه برای خرید پنل اقدام شود زیرا برای هیأت های مذهبی رایگان می باشد و کار کردن با این سامانه بسیار راحت می باشد )

گام پنجم : ثبت نام یک نفر از هر روستا که موفق به خرید سامانه ارسال پیامک انبوه شده اند در یک مکان و تحت مدیریت یک نفر یا یک گروه حد اقل ۳ نفره فعال تا بتوان از طریق این مدیران سامانه به راحتی با همه الموتی ها یکجا و در یک زمان ارتباط پیامکی برقرار نموده و آنان را از وقایع و اتفاقات و خبرهای مهم مطلع نمود .

هرگاه چنین اتفاقی رخ داد می توان گفت قدم اول و اساسی برای تشکیل یک سازمان مردم نهاد ( ان جی او ) برداشته شده است و می توان از هر روستا چند نفر به نمایندگی در این جمع شرکت کرده و برای خود گروهی هدفمند و منسجم را تشکیل داده اند .

ناگفته نماند که همه این موارد با کمی گذشت و همت و پشتکار قابل اجرا می باشد زیرا همین الآن در روستای گازرخان ۲ پنل کاربری ارسال پیامک انبوه خریداری شده است و برای اطلاع رسانی گازرخانی های مقیم تهران و قزوین استفاده می شود . با تشکر وتقدیم احترام: ملکی الموتی

                          پس اگر بخواهیم می توانیم ، بیایید بخواهیم

قلعه اسماعیلیان در طبس

قلعه اسماعیلیان در طبس

 

در زمان سلجوقیان، اسماعیلیان بر طبس استیلا یافته و قلاع محکمی در کوههای آن ساختند. مهمترین این قلعه ها قلعه معروف برای تربیت فدائیان مطلق می باشد. طبس در این زمان پایتخت اسماعیلیان قهستان، و نیز مرکز آموزش فدائیان مطلق (که مستقیماً از قلعه الموت دستور می گرفتند) بوده است.

در خراسان در آن زمان چند قلعه جدید بود که در دوره سلجوقیان بنا شده بودند و سبک ساختمان قلاع مزبور نشان می داد که از ابنیه تازه بوده است. اما سبک بنای قلعه طبس آشکار می کرد که در یکی از دوره های گذشته بنا گردیده، شاید در دوره ای هنوز اسلام به خراسان نیامده بود. قلعه در میان کوه به طوری بنا شده بود که وقتی کسی از قلعه خارج می شد و به آن می نگریست متوجه می گردید که کوه با یک سربالایی خیلی ملایم به طرف بالا می رود. شیب کوه از خارج به سوی قلعه بقدری کم بود که در موقع راه رفتن شخص احساس نمی کرد که از یک سربالایی بالا می رود. بهمین جهت شیب مزبور مانع از این نمی شد که از پایین کوه قلعه طبس را در بالای کوه مشاهده ننمایند.  

دور نمایی از قلعه ی حسن صباح

 

در چهار طرف قلعه وضع کوه همین طور بود و در چهارسمت، زمین با یک شیب ملایم به سوی قلعه می رفت و در هر سمت مجراهای مخصوص از خارج منتهی به قلعه می شد. سازندگان قلعه، بدین سبب زمین را نسبت به قلعه دارای شیب کرده بودند که آب باران و برف از چهار سمت به سوی قلعه برود و از راه مجاری مخصوص وارد مخازن آب شود، چون به طریق دیگر نمی توانستند در آن کوه برای سکنه قلعه آب فراهم نمایند. همچنین وضعیت فیزیکی قلعه به گونه ای بود که دروازه قلعه احتیاج به نگهبان نداشت.

 

برای اینکه از هیچ طرف امکان صعود از کوه میسر نبود و کسی نمی توانست خود را به قلعه برساند و هیچکس نمی توانست بعد از خروج از قلعه از کوه پایین برود مگر اینکه خود را پرت کند که در اینصورت لاشه اش به زمین می رسید. در طرفهای مشرق و مغرب و شمال قلعه فقط کوه بود و جز قلل کوهها چیز دیگری به چشم نمی خورد. اما در قسمت جنوب یک وسعت روشن وجود داشت که آنجا جلگه ای بود بنام طبس و چون قلعه مزبور نزدیک به این جلگه بود، اسماعیلیان آنرا «قلعه طبس» می گفتند.

 

نکته: اسماعیلیان در سراسر کشور قلاع زیادی داشتند که دور از چشم ماموران حکومتی، در آنها فعالیت می کردند. قلعه طبس، یکی از این قلعه ها بوده که وظیفه تربیت فداییان اسماعیلیه را بر عهده داشته و بدین سبب از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. برخی این قلعه را به اشتباه، قلعه الموت می خوانند. در حالی که قلعه الموت، مرکز حکومت حسن صباح و در کوه الموت، نزدیک قزوین، واقع بوده است.   

در ادامه مطلب بخوانید: 

قلعه تربیت نیروهای فدایی اسماعیلیان تحت فرمان حسن صباح ...

ادامه مطلب ...